August 2019, Ali Papoli-Yazdi (UCSB)
رادیکالیسم جاهلی در سینمای دهه -های 1340 و 1350
علی پاپلی یزدی
دانشگاه کالیفرنیا
سینمای جاهلی پیش از انقلاب، مشخصاً از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷، را میتوان واکنشی به مظاهر ارزشی مدرنیته تلقی کرد. این واکنش به دو فاز پیش و پس از قیصر (۱۳۴۸) تقسیم میشود. پیش از قیصر، قهرمانان فیلمهای جاهلی عمدتاً در مقام ناصح یا آمر به معروف ظاهر میشد. از قیصر به بعد با لاتی روبهرو هستیم که یکهوتنها در برابر تمامیت جهان اجتماعی میایستد و خود را به نابودی میکشاند. تغییر استراتژی جاهل در رویارویی با جهان جدید، چه دلایلی دارد؟ آیا میتوان با نظر به این تحول، وجهی از تاریخ اجتماعی ایران را بهتر فهم کرد؟
در این جلسه، علی پاپلی یزدی، به مظاهر تقابل سنت و مدرنتیه در سینمای جاهلی پیش از انقلاب پرداخت. پاپلی برای این منظور، بازهای بیستساله، از سال 1337 ـ سال اکران لات جوانمرد ـ تا انقلاب را مورد بحث قرار داد. سخنران برنامه، بهعنوان پیشزمینه به این نکته اشاره کرد که تیپ جاهل اولبار نه در سینما، بلکه در پاورقی بازنمایی شد. اسمال در نیویوک، پاورقیای بود که حسین مدنی، که خود از کارگردانان مطرح فیلمفارسی بود، در سال 1332 برای مجلۀ سپید و سیاه مینوشت. مدنی در این پاورقی، که بعدتر به صورت کتاب منتشر شد، از تقابل جاهل و دنیای مدرن برای خلق موقعیتهای کمیک بهره گرفت. این وجه کمیک در سینمای جاهلی نمود چندانی نیافت. آنچه که در این سینما نمود یافت، دو وجه همبسته از شخصیت جاهل بود که در پاورقی مدنی طرح شده بود: 1) جاهل در مقام حامل حقیقت 2) جاهل در مقام حامل نوستالژی. شخصیت جاهل در اسمال در نیویورک، اولاً میتواند بین خیر و شر تمیز دهد، ثانیاً دنیای مدرن را مظهر شر تلقی میکند و به همین دلیل همواره گزارههایی نوستالژیک در باب حقیقت زندگی سنتی صادر میکند.
منظور جاهل از زندگی سنتی مشخصاً شکلی از زندگی است که در محلات جنوب تهران رواج داشت. بنابراین، باید این نکته را همواره مد نظر قرار داد که شخصیت جاهل به شکلبندی اجتماعیای گره خورده است که میتوان آن را شکلبندی محلهای نامید. منظور از محله در این بحث، فضایی شهری است که ساکناناش هویت خود را با آن تعریف میکنند. عباراتی چون «من بچۀ سنگلجام،» یا «من بچۀ پاچنارم» گواه بار سنگینی است که محله در تعریف هویت فرد دارد. مؤلفههایی که در سینمای جاهلی در محله حضور دارند عبارتاند از: بازارچه، حمام عمومی، قهوهخانه، زورخانه، و هیئت. در محله، نهادهای مدرن مانند مدرسه، اداره، و کارگاه تولیدی وجود ندارند. از حیث ارزشها و نقشهای اجتماعی، در محله چیزی به نام حوزۀ خصوصی موضوعیت ندارد، و نقش اجتماعی زنان و مردان پیشاپیش تعیین شده است.
حال سؤال این است که اگر قرار باشد ساختار محلهای در قالب سینمای قهرمانی دراماتیزه شود، کدام تیپ اجتماعی را میتوان از این ساختار به مقام قهرمان برکشید؟ از بین تمام تیپ های محلهای ـ زن خانهدار، پاتوقدار، بازاری، روحانی محل، و غیره ـ تنها لات یا جاهل را میتوان در مقام قهرمان تصویر کرد. دلیل این امر به تعریف قهرمان در سینما برمیگردد. به طور کلی، قهرمان کسی است که حاضر است به خاطر یک هدف یا ارزش بکشد یا کشته شود. طبق این تعریف، هر فردی که دست به کار بزرگی میزند ضرورتاً نمیتواند در قامت قهرمان ظاهر شود. فیالمثل شخصی که مشکلات بسیاری را پشت سر میگذارد تا به تحصیلات عالیه دست یابد مصداقی از مفهوم قهرمان، به معنای سینمایی آن، نیست. آنچه که در مورد قهرمان گفته شد، در مورد ضدقهرمان هم صادق است، با این تفاوت که هدف و ارزشی که ضدقهرمان حاضر است به خاطر آن بکشد یا کشته شود، شر است. نکتۀ مهمی که در مورد سینمای قهرمانی، چه در ایران و چه در غیر ایران، صادق است، مرد بودن قهرمان است. بهندرت در سینمای آمریکا، اروپا، ژاپن، هند، و سایر نقاط جهان میتوان مصداق شخصیتی با مشخصۀ مذکور در باب قهرمان یافت که زن باشد.
بدین معنا، سینمای جاهلی پیش از انقلاب را می توان ذیل سینمای قهرمانی قرار داد. در این سینما، جاهل، به نوعی پاسدار ارزشهای محله است. درام جاهلی، از سال 1337، که اولین فیلم مهم سینمای جاهلی (لات جوانمرد) اکران میشود، بر این اساس شکل میگیرد که نیرویی در محله ارزشهای محله را با تهدید روبهرو میکند و جاهل در مقابل این نیروها میایستد. سینمای جاهلی را از نظر شدت نیروی تهدیدکنندۀ محله و جدیت واکنش جاهل در برابر این نیرو میتوان به دو دورۀ قبل و بعد از قیصر تقسیم کرد. وجه تمایز این دو دوره آن است که در فیلمهای قبل از قیصر ارزشهای محله با تهدیداتی جزئی روبرو می شوند، اما در فیلمهای مابعد قیصر کلیت ساختار محلهای است که با تهدید روبهرو میشود. بهعنوانمثال، در فیلمهای قبل از قیصر معمولاً مؤلفهای مدرن (فیالمثل تمایل دختر به رابطۀ خارج از ازدواج در لات جوانمرد) ارزشهای محله را با تهدید روبهرو میکند، و جاهل با موفقیت این مؤلفه را پس میراند. در قیصر، اما، مدرنیته با هجوم به ساختار محلهای کلیت این ساختار را با تهدید روبهرو کرده است. محله در قیصر، دیگر یک فضای شهریِ بهلحاظ اقتصادی خودکفا نیست. شاهد این ادعا آن است که قیصر مجبور شده است برای کسب درآمد به آبادان برود. نتیجۀ فرآیند تضعیف محله در قیصر را میتوان در افول اقتدار مردان آن نیز مشاهده کرد. مشخصاً، کیمیایی با طرح نقشهای خاندایی، فرمان، و قیصر استحالۀ اقتدار مردانه در ساختار محلهای را به تصویر کشیده است. نکتۀ مهم دیگر در مورد قیصر، که باعث واکنش مثبت جامعۀ روشنفکری به این فیلم شد، آن است که کیمیایی توانست از یک کنش خاص (انتقام قیصر از برادران آقمنگل) به یک جهانبینی کلی در مورد شرّ بودن زمانه میرسد. این فراتررفتن کنش از معنای عینی آن، مضمونی است که در فیلمهای مابعد قیصر، مانند رضاموتوری، گوزنها و کندو، نیز دیده میشود.
یکی دیگر از نکات مهم فیلمهای جاهلی مابعد قیصر، حضور فیلمهایی است که شخصیت جاهل در آنها را میتوان امتداد برادران آقمنگل دانست. علیرغم اینکه در این فیلمها با تعینی منفی از مردانگی روبهرو هستیم، اما فیلم از مخاطب میخواهد که با شخصیتی که تعین این وجه منفی است، همذاتپنداری کند. فیلمهای خداحافظ رفیق، تنگنا، و کافر از زمرۀ این فیلمها هستند. در این فیلمها با جهانی روبهرو هستیم که در آن تمامی عوامل امکانپذیرکنندۀ مردانگی مثبت از میان رفته است، بااینحال، گویا فیلم از مخاطب میخواهد در جهانی که راهی جز انتخاب میان فقدان مردانگی و مردانگی منفی پیش رو نگذاشته است، به نفع مردانگی منفی رأی دهد. بدین ترتیب، حمل معنای رمانتیک بر کنش رادیکال مردانه که با قیصر شروع شده بود، در این فیلمها، به اوج خود میرسد. چراکه در این فیلمها دیگر بحث بر سر این نیست که مردانگی نیرویی است که تجلی خیر آن، ممدوح است؛ بحث بر سر آن است که صرف وجود این نیرو، فارغ از تجلیات خیر یا شر آن، باید پاس داشته شود.
معرفی: علی پاپلی یزدی در سال ۱۳۹۲ از پایان نامهٔ دکترای خود در دانشگاه تهران با عنوان «مدرنیته و افول مردانگی: چگونگی و چرایی تغییر الگوی لات و جاهل در سینمای فارسی 1337-1357» در رشتهٔ جامعهشناسی دفاع کرد. او علاوه بر ترجمه در مورد علوم اجتماعی، سه مقاله به فارسی در مورد سینمای جاهلی منتشر کرده است. وی هماکنون دانشجوی دکتری مطالعات دین در دانشگاه کالیفرنیا، در سانتاباربارا است.
Comments